کد مطلب:28039 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

بیم اختلاف












994. الشافی - به نقل از موسی بن عبد اللَّه بن حسن -:علی علیه السلام [ به كسانی كه از بیعت با ابو بكر سر باز زده بودند، ]گفت: بیعت كنید؛ چرا كه اینان دو راه در پیش روی من گذارده اند، بدین ترتیب كه یا آنچه را حقّشان نیست بگیرند، یا با آنان بجنگم و در میان مسلمانان، اختلاف اندازم.[1].

995. الشافی - به نقل از سفیان بن فَروه، از پدرش -:بُرَیده آمد تا آن كه پرچمش را در میان [ قبیله ]اسلم كوبید و گفت: تا علی علیه السلام بیعت نكند، من بیعت نمی كنم. پس، علی علیه السلام گفت: ای بُرَیده! در آنچه مردم بر آن اتّفاق كرده اند، همراه شو؛ زیرا امروز نزد من، اجتماع آنان بهتر از اختلافشان است.[2].

996. شرح نهج البلاغة - به نقل از عبد اللَّه بن جُناده -:در آغاز حكومت علی علیه السلام، از حجاز به قصد عراق آمدم. از مكّه گذشتم و عمره گزاردم. سپس وارد مدینه شدم و به مسجد پیامبر خدا آمدم و چون ندای نماز جمعه داده شد، مردم گرد آمدند و علی علیه السلام، در حالی كه شمشیرش را حمایل كرده بود، بیرون آمد و چشم ها به او متوجّه شد.

او خدا را ستود و بر پیامبرش درود فرستاد و سپس گفت: «امّا بعد، چون خداوند، پیامبرش را قبض روح كرد، [ با خود ]گفتیم: ما، خاندان و وارث و خانواده و نزدیكان او هستیم، نه دیگر مردم؛ هیچ كس بر سر قدرت او، با ما كشمكش نمی كند و هیچ طمعكاری در حقّ ما طمع نمی ورزد؛ امّا قوممان بر ما تعرّض نمودند و جانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله را از ما ربودند. پس، امارت از آنِ دیگری شد و ما دنباله رو شدیم. ناتوان، در ما طمع ورزید و خوار، بر ما عزّت گرفت. پس به خاطر آن، چشم ها بر ما گریستند و سینه ها گرفتند و جان ها بی تاب شدند.

به خدا سوگند، اگر از اختلاف مسلمانان، بازگشت كفر، و نابودی دین هراسی نبود، تصمیمی غیر از این می گرفتیم. كسانی حكومت را به دست گرفتند كه خیرخواه مردم نبودند».[3].

997. امام علی علیه السلام - در خطبه اش در ذو قار[4] -:اموری گذشت كه در آن صبر كردیم، در حالی كه در چشمانمان خار بود؛ و این صبر به خاطر تسلیم در برابر فرمان خدای متعال به آنچه ما را بدان امتحان كرد، بود و [ نیز به خاطر] امید به پاداش آن. و صبر، بهتر از آن بود كه مسلمانان، متفرّق شوند و خونشان ریخته شود.

ماییم اهل بیت نبوّت، سزاوارترینِ مردم به قدرت رسالت، و معدن كرامتی كه خداوند، امّت را بر آن بنا نهاد.

این طلحه و زبیر، كه نه از خاندان نبوّت و نه از نسل پیامبرند، چون دیدند كه خداوند، حقّ ما را پس از مدّتی به ما باز گردانْد، نه یك سال، كه یك ماه كامل هم صبر نكردند و همچون پیشینیان خود، یورش بردند تا حقّم را بربایند و مسلمانان را از گِردم پراكنده سازند.[5].

998. امام علی علیه السلام - در خطبه اش پیش از جنگ جمل -:چون پیامبرصلی الله علیه وآله قبض روح شد، ما، خانواده و خاندان و وارثان و خویشان او و نزدیك ترینِ مردم به او بودیم و با ما در این امر، كشمكش نمی شد. پس، قدرت پیامبرمان را از ما گرفتند و به دیگران سپردند و به خدا سوگند، اگر از اختلاف مسلمانان و بازگشتشان به كفر هراسی نبود، تا سر حدّ توانمان، آن را دگرگون می ساختیم.[6].

ر. ك:ص 67 (برخورد هشیارانه امام با فتنه )









    1. الشافی:243/3، الصراط المستقیم:111/3، بحار الأنوار:392/28.
    2. الشافی:243/3، الدرجات الرفیعة:403، بحار الأنوار:392/28.
    3. شرح نهج البلاغة:307/1، الإرشاد:245/1، الجمل:437.
    4. ذو قار، جایی میان كوفه و واسط (البتّه به كوفه نزدیك تر) است و در آن، جنگ مشهور میان ایرانیان و اعراب، واقع شده است. (تقویم البلدان: 292)
    5. الإرشاد:249/1.
    6. الجمل:437، الأمالی، مفید:6/155.